❧ گُفـتـُ گویـِ تَنهآییـ ❦



مث اون ندید بدید ها شدم:)))عکس سلف دانشگامون.تنها عکسی که گیرم اومد:)

فردا میخاییم بریم ارومیه.ساعت یک ظهری میخاییم حرکت کنیمانشالله حدودای سه اونجاییم.میریم کالر خوابگاه را ردیف کنیمبعد با توجه به شرایط!همونجا میمونم یا میرم خونه مادر بزرگم که ساکن اونجاست

ی ذره دلشوره دارم:)

اون روز تو ثبت نام به خاطر روابط اجتماعی قوی ام!!با همه بچه های کلاس اشنا شدم(درواقع گشتم پیداشون کردم خخ)

با ی دختر  اهل تبریز با نام نازنین هم دوست شدم:)(کلا عجله ای هستم:)

وی دخدر دیگه که اسمش یادم نیس ولی بینوب میخونهفک کنم گف ندا بسیجی ی همچی چیزی

وچارتا دختر خفن تبریزی بود.به دلم ننشستنخصوصا اون قد کوتاهه که کلی هم ات اشغال بسته بود دستاش:)))

به محض دسترسی به نت میام  و خاطرات جالب را مینویسم♥


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت دانلود رایگان فیلم و سریال جدید وبلاگ اختصاصی محمود کریمی اموزش تایپوگرافی حرفه ای اخبار حقوقی روز | اخبار قضایی | مطالب حقوقی مفید اُکالیپتوس دوفرشته آسمانی دروغ ها و خرافات ملحدین رنگ کاری تخصصی مبلمان و محصولات چوبی برنامه ریزی و کنترل پروژه